چقدر بده وقتی روحی از جسمش خسته باشه . . .

همیشه سرکوبش کردم . . . !!!

هر دفعه که خستگی اش را فریاد زد

گفتم تحمل کن

من و تو باید باشیم

هنوز باید باشیم

تا کمک کنیم به کسانی که به من و تو نیاز دارند . . .

عزیزه خسته ام

باز هم تحمل کن

من هم مثل تو درمانده ام

صبر کن . . .

بالاخره زمانی میرسد که دیگر به وجود من و تو نیازی نیست

بالاخره تنها میشویم

شیون نکن . . .

من سالهاست فریاد هایم را در سکوتم گم کرده ام . . .

صبور باش

تحمل کن . . . کمی دیگر طاقت بیار

بالاخره تمام میشود

آره . . . تمام میشود . . . !

فقط دل خوشم به آن روز

به آن روز که دیگر :

نباشم

نباشی

نباشیم . . .

و تمام شود شود سکوت های ساعات تنهایی من وتو

تحمل کن دلکم . . . تمام میشود


دلم

روحم

بار و بندیلت را ببند

آماده شو

یادم باشد هروقت میایی رازی رابرایت فاش کنم

اینجا هیچ وقت اشمانش ابی نبود!!!

اگه روزی نبودم رازم رابه گوشش برسان.

این روزها زنده ام تا دیگران ارام زندگی کنند

ساکتم  تابرایشان سنگ باشم ازنوع صبور!!!

میخندم تارام باشند

کسی ازمن چیزی نمیخواهد؟

خط زدن من پایان من است.

چه حکایت عجیبی است دل ادم ها.........

فقط همینو میدونم

باتو حکایتی دگر ....این دل ما به سر کند........شب سیاه غصه را وجودتوسحرکند

کافیه من بخام شعرحفظ کنم!همش میشه جمله های بی احساس

تمام انچه که هستی  هست       .....     اوهمه هست.وهمه   اوست

اونقدر باید نوشت تاخودش بیاد تو نوشته هات............

روزها بی برکت شده اند

آسمان روی سرهمه سنگینی میکند

همه توکوچه علی چپ پرسه میزنند............اما باز سرازکوچه دلتنگی درمیاورند

همه بی حوصله اند......

فقط کاش خداهم حوصله اش سربره ........این زمان به اخر برسه

یه غم دارم روزی دوتا تخم میذاره.!!!

اصن یه غم ندارم   هزارتاغم دارم   که مثل ماهی ها   هرروز تخم میذاره

این نوشته بالا خیلی مسخره بود......اصن فکرکنم هرچی نوشتم مزحکه.......کاشکی غم همیشه مزحک باشه

این وبو پاک کنم؟

خدایا

اگر امدی نفسم پیشکش قدمهایت     ک من مدتهاست انتظارمیکشم تورا

فقط زودبیا

امدی جانم به قربانت ولی حالاچرا؟حالاکه......

کسی نمیداند این دل ناآرام چقدرخسته ام میکند

دلــــــم کــــمــی خـــدا مـیخــواهـــد

البته اولی روبدی همش حله

باران ببار

ازاین زمین فقط بارون وهوای دونفرش قشنگه....

شیشه تنهایی ام نازک

دلم بی گناه

خسته از انتظار

خدایا تاب مجازاتم نیست

مرابه اغوشت پناه ده

دلم رسیدن میخواهد

عجیب دلم میخاد فقط بنویسم

کاش باران ببارد

من وباران رابطه ی دیرینه ای باهم داریم

کاش باران ببارد

که باران اشک من است.

کاش باران ببارد

.....................      

بارون بوی خدامیده....    

دردنیای من

تفریحشان فریب دادن است . .

و.شغل مردمانش خیانت

ادمهایش

حتی باخودشان غریب اند

پس دیگر چه رحمی به من کنند؟

اماتوصادق باش هرچند اسمش راحماقت بخوانند

اماتوپاک بمان   هرچند دراین شهرکثیف پاکی معنا ندارد

آرام سر بر بالین رویاهایت بگذار

که قسم به جان تمام دلتنگی هایم

لحظه ایی پلک بر هم نخواهم گذاشت

تا آرام به شهر رویاهایت سفر نکنی
ارام گیر
من برای تمام نگرانی هایت بیدارم....

قلبم انگار ,

برای نجات رویاهایم

یادمه قدیما ورد زبون بچه ها این بود:عاشقی جرم نیست گناه هم نیست!!!!!    این شد که هرکی ازراه رسید خودشو عاشق خطاب کرد  و همه دلشون شکست حتی........

شب که میشود ،

و خیال هایی شبیه به کابوس

من ســراپا همـــه زخمــم ،

تـــو ســراپا همــــه انگشت ِ نــوازش بــاش......

دلم نمیخاد عکس بذارم وبلاگم.........دلم میخاد بنویسم وحرف بزنم..... چرا اینجوری شده دنیات؟

رفتنـــ بهــانه نمیـــ خواهــد ؛

بهـانهــ های مانـدنـــ که تمـامـــ شــود

کــافـیستــ ــ ـ

به پایان نزدیکم

اینجا در اين دنیا، گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند

دیگر گوسفند نمی درند

به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...

دلم

سایه ایست ایستاده درسرما

که شال کهنه اش را

گره میزند.