فکرکنم خدا ازیه چیزی ناراحته
یا اینکه دلش میخاد دعای کسیرو مستجاب کنه که یه بارون خوشگل فرستاده
خدایا دستت درد نکنه
خودت برام دعاکن برگردم پیشت
میـدونی بن بست زنـدگی کـجـاست ... ؟!
جــایــی کـه : نـه حـــق خــواسـتن داری ؛ نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن ...
گاه می توان برای یک عزیز
چند سطرسکوت به یادگار
گذاشت ،تااودرخلوت
خود،هرآن طورکه خواست
آن را معنا کند...
میدونم این روزا بلاخره تمام میشه
روزای خوب توزندگی هرکسی وجودداره حتی کسی که باشادی دیگرون شاده روزای خوب هم میاد براش.روزایی که یکی دیگه باشادی اون شاد بشه
خیلی میگن هیچ خوشی وجونداره تو زندگیشون
اما میدونم وقتی این حرفو ادم میزنه که چشمش رو خوشیا بسته است
منم الان دلم گرفته میدونم روزای خوب داشتم
میدونم روزایی پراز رنگای خوشگل داشتم.روزایی که خودم بودم و کسی که زندگیم دستشه
دلم برای اون روزا تنگه
دلم برا این تنگ شده که گم شدم
ی دنیا وقتی برات تازگی ÷یداکنه دنیای خودتو فراموش میکنی بعد
میفهمی عجب کاراشتباهی کردی
دنیاها عجیبه
دنیای اخرت
دنیای موقت
دنیای بیرنگ ومجازی
دنیا ی من
هزاران دنیا وجودداره.من تو یکیش گیرکردم
کاش میرفتم تو یه دنیای دیگه .دنیایی که نزدیک باشم بهش
وقتی دلم میگیره میرم چت میکنم باخدا
وقتی دلم میگیره نامه میدم
وقتی دلم میگیره حرفای بی سروته میزنم.
کاشکی هیچکس دلش نگیره.
خدایا برامون دعاکن.
delam mikhad yki inja bashe
delam mikhad sokot konam o kasi kenaram beshine va be sokotam gosh bede
delam mikhad
.
.
delam khili chiza mikhas
va.
.
.
.
امروز از همیشه تنهاترم
صدای عقربه های ساعت همدم لحظه های تنهاییم می شود
هنوز هم در انتهای ذهن شلوغم به بن بست خاطرات می رسم
ذهن من پر از خاطرات باران خورده است
بوی نم خورده خاطراتم فضای اتاق را پر می کند
حالا من ماندم و خاطرات تنهایی
چه کسی میگوید دیوانگان میخندند من خودم گهگاهی گریه میکنم
مرا از پا بینداز
بینداز به گریه
به باور اتفاق های سردی که از دهن افتاده است
من یکی به انضمام ِ درد هایم آنقدر حرف خورده ام
که سیر شده باشم
این دیگه حرف خودم بود:هرچی میکشم نه نقاشیه.نه سیگاره.نه کش.دردمیکشم بایه مدادمشکی که طعم برگش خفم کنه ودورم کنه باسرعت ازادمای ....
من صبورم اما...
به خدا دست خودم نیست اگرمیرنجم
تو نمیدانی چقدر با همه عاشقی ام محزونم
من صبورم اما...
این بغض گران صبرنمیداند چیست!!!!؟
قدری صبور باش که این نیز بگذرد
این روزهای زرد و غم انگیز بگذرد
آری بهار پشت زمین لانه کرده است
چیزی نمانده که پاییز بگذرد
گفتم کنار مردم نامرد زندگی ؟؟
گفتی صبور باش که این نیز بگذرد .
کاش زود بگذره.ممنون
(از وبلاگ امین)
منو بغل کن
خاهش میکنم بغلم کن
دلم ی ارامش میخاد .ازطوفان خسته شدم
من میترسم.منو تو اغوشت پناه بده
تمام تنم میلرزه از وحشت
من میخام از اینجا برم خداااااااااااااااااااااااااااا
میخام برم.حالم از این دنیا به هم میخوره.
خدایا بهم بگو چیکار کردم ؟؟؟؟؟؟؟؟میندازم بازم تقصیره خودم
همه تقصیرا گردن خودم همیشه.فقط نمیدونم کی ساطور تقصیر قطعش میکنه
خودم مقصر.خودم گناکار.این تنها جمله ای که اشکمو بند میاره ونمیذاره ازکسی ناراحت بشم به دل لامصب بگیرم
ارامم.ممنون ی ماچ برای خدای گلم.
قراره خبرخوب بشنوم!!!!
معماها زیاد میشه اطرافم
فراری میشم ازخودم
کجاست گشایش نزدیکت
کجاست پرده پوش نیکت
کجاست عطاهای خوبت
کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هرکه ترسد زملال ،اندوه عشقش نه حلال
سرما وقدمش یالب ما ودهنش
salam
خیلی باصفابود
خیلی جذاب ودلنشین.
خیلی یییییییییییییییییییی ی یی یی دوسش دارم.کاش ترک نکنه دلمو.وتوقلبم بمونه
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است
مثل همین باران های بی سوال
که هی می بارد
که هی اتفاق ارام وشمرده شمرده می بارد!
تمام حرفایم
آنهایی هستند که نوشته نمیشن!
سه نقطه میگذارم....
بجای تمام واژه ها
خدارو شکر
او در سه نقطه جا نمیشود !
من يک جور ديگه هستم.
جوری که شايد شبيه جورای ديگه نيست.
سر جور و ناجور بودنش می شود گپ زد.
اما
پوستم کنده شده تا اين جوری شدم.
پای اين جور بودنم هم می ايستم
باران که می بارد
دلم برایت تنگ تر می شود ...
راه می افتم
بدون چتر
من
بغض می کنم
آسمان
گریه
امّا یک دفـعه
عین آتش زیر خاکـستر است
گـاهی فکر میکنی تمـام شده
همه ات را آتش مــیزند
خدایا.امشب خیلی چیزامیخام.اما ی چیزبیشترنیس.....
.خدایا برام دعاکن.
دلتنـگی
تو ذهنم ی زندانه
ی زندان بی سرو ته
ک ادماش هرلحظه
ممکنه شورش ب پاکنند
(این روزا اینقدر دیونه شدم ک توخونه هواپیما سوارمیشم.وپروازمیدم خودمو ازخودم)
خدایا
میدونی
میدونم میدونی
خب پس نمیگم
اما براعاشق شدن تازه فهمیدم چکارکنم؟
منکه چاکرتم
اما بیشترش قشنگتره
اونقدر ک
ادما
هیچی بشن برام.تا شیشه رو نشکنند
اگه بنویسم افکارمو
کم نمیشه.زیادترمیشه
پ بیخیالش
دنیا ناخوشه.منو بالا اورد.
من خوشحالم/
تورو دارم
امدم دنیای خودم
خوش امدی دختر
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
دددددددددددددددددددددددددددددددد
اااااااااااااااااااااااااااااااااا
اصلاحوصله ندارم
نمیتونم کنار بیام
حتی باتو
حتی باخودم
بی حوصله ک بشم نفسام هم ب زور میکشم
سخت وسنگین میشه
حتی نمیفهمم چطوری روزم شب میشه
چقدر سخته
نمیدونم چی شده؟
گیججججججججججججججججججججج
گیج
گیج
منگ
حس وحشتناک است حس من
حس مترد بودن ازهمه
حس بیگانه بودن باخودم
اینکه دوس داشتنم مسخره میشود
حس سرخوردگی
گفت نگو.نمیگویم
اما میدانم سکوتم همه حرف شد برایت
گفتی سکوت نکن تا نشنومت
.
.
.
میروم
اما این سکوت فریاداست
ک کرمیکند تمام عالمت را
.نمیگویم.اماخود بهتر فهمیده ای
این حس .حسی است که تو برای کسی دیگر داری
ومن براتو
تو چه میکنی با این همه احساست؟
بگو من همان کنم
(خودم)
هی فلانی!!!
من نه عاشقم
نه شکست خورده ی عشق
فقط مینویسم از او که درخیالم اتراق کرده
میفهمی منظورم را؟؟؟
(...................................................)خوبه ک نگران نیسم برای فکرهای کسی.خودم بهترمیدانم حال روزم چیست.میدانم منظورم کیست.کسی که پایش ذهنش. فکرش به اینجا نمیرسد
دوستش ندارم
آسمان را میگویم
اما چه پیوند عجیبیست
میان دل منو او
خوب است مثل او را داشته باشی
تا بجایت ببارد و بغرد
دلگیر که می شوم..............
دلم برای شنیدن نامم تنگ میشود....
با انعکاس صدایت که در خیالم می پیچد......
آغوشم به مهمانی زانوهای غم زده ام خوانده میشوند....
و پلکهایم باز برآشوب اشکها سکوت میکند.....
تمام مسیرها را رفته ام تا شاید به صدایت برسم
و تو برای یکبار دیگر هم شده مرا به نامم صدا کنی.....
قتل نفس من
کشتن احساسم در وجودم است
محکوم شده به
بی عاطفگی ام
از بس، اعدام کردم
احساسم را ، با نگفتن
دوستدارترین من
هنرمندترین است
همان که میخاند سکوتم را
آرزویت که میکنم
لحظه ی آمدنت انگار
دوباره پرستو ها نیامده کوچ میکنند
و من چنین نامنتظر
تو را و بهار را
از نو آرزو میکنم
تو ببین چه میکنی
که من پر از فلوت و دریا شده ام
انگاری ک دیگر
باید به احساس بیاموزیم که
نفس نکشد....
هوای دل ها الوده است...
اینجا فاصله یک عشق تاعشق بعدی
یک نخ سیگاراست...
گاهی وقتها ادم دلش میخاد
كـَفش هـايَش را دربياوَرد
يـَواشكَي نوك پـآ ، نوك پـآ از خـودَش دور شـَود
بـَعد بــِزَنـَد بـه چـآك فـَرار از خـودَش
ϰ-†нêmê§ |