تو دور میشوی
من
فرو
میروم در غار تنهاییام
کنار وهمِ خفاشی که این روزها
دنیایم را وارونه کردهست
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
کاش یکی بیاید که دیگر نرود
دوستـ ــ ــ ــ دارمتــ ــ ــ ـ
حتی وقتی نیستی!
حتی وقتی لابه لای این همه تنهایی
نبودنتـ ــ ــ ــ ــ را هم به دوش می کشم
دلـــتنگم!
بـــرای کسی که مدتهاستــــ ،
بی آن کهـ باشد،
هـر لحـظهـ ،
زنـــدگی اش کـرده ام !
دلـَم یـک تـَصـادُف جـدی می خواهـد!
پُـر سـر و صـدا،
آمبـولانـس ها سـَراسیـمه شـوند و
کــار اَز کــار بـــَــگـذَرَد…
ϰ-†нêmê§ |