........... مــــن این روزهـــــا صدای ثانیــــه ثانیـــــه فرامــــوش شدنم را می شــــنوم . .

برای نیمکتی که همیشه تنهاست

صدای غار غار کلاغها زیباست


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, 11 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

آیا خاموشی باد
واقعا از ترسِ وزیدن است؟


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, 11 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

من به خورشید اعتقاد دارم, حتی اگر ندرخشد من به عشق اعتقاد دارم, حتی اگر تنها باشم من به خدا معتقدم, حتی اگر ساکت باشد...


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, 11 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

یادت ای دوست بخیر
بهترینم ، خوبی ؟
من دلم میخواهد ...
که بدانی بی تو ...
دلم اندازه ی دنیا تنگ است
می سپارم همه ی زندگی ات را به خدا ...


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, 11 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

کسانی که میگویید دوستت دارم

فقط دوست داشتن کافی نیست

عشق مراقبت میخاهد


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, 10 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

قبل از اینکه به کسی بگی دوستت دارم
خوب فکراتو بکن
شاید چراغی در دلش روشن کنی
که خاموش کردنش به خاموش شدن او بیانجامد…


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, 6 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

کسانی که می گویند:
عشقی وجود ندارد!
وجودشان سرشار از عشقی است که دیگر نیست


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 23 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

گاهـی آدم ته میکشه

ساعت شنی نیست که سروتهش کنی..

آدم گاهی تــــموم میشه!


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, 5 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

هر بار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم...

آنقدر که در من هراس گرفتن دست هست

هراس گم شدن نیست!


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, 5 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

خدایا

دیگر میترسم از

ادمهایی که عاشق نمیشوند

اماعاشق کردن راخوب بلدن

 


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

امشب میگفت:

اگه نخندی وغمگین باشی                غم تودلت خونه میکنه.............و

و دلت میمیره


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, 12 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

این روزها عجیب هوای ان روزها به سرم زده.........

 

 

 

 

 

 

:خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟؟؟؟؟


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

این روزها خیلی ها خیلی کارها درحق ادم میکنند      آخرش میگن : حلال کن

به همین راحتی.............

 

 

:دل شکستن حلاله؟


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

هنوزم بعد ازچند سال.......

بین ادما میگردم....

تاشاید خودتو

یا کسی شبیه ب تو رو پیدا کنم

واروم بگیرم


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, 9 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

چنان سردم که روی یخ رد پایم نمی ماند 

امیدی در نبود تو به گرمایم نمی ماند


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, 3 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

این زمان بیدل سراغ دل چه می جویی ز ما

هر که آمد اندکی ما را پریشان کرد و رفت ...

 

 


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, 3 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

اگر چشمهایت را ببندی

رنگ همیشگی دنیای مرا خواهی دید

فقط از دوری تو

این رنگی شده ام

 

:


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

گاهی میشه باخاطره یک روزه  یک عمررو سپری کرد

 

میشه بااون خاطره هم خوشحال باشی هم ناراحت

گاهی میشه  اون خاطره برات میشه تمام زندگیت

گاهی زندگیت میشه یک خاطره کوچیک...


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

دل ِ بودن که نباشه ... انگار هیـــــــچـــــــی نیست ... حتی انگار تو هم نیستی ... باور کن

 

 

 

 


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

هرچند ارامش نداشتم اما سفرخوبی بود نسبتا...............

همین ک تو صحنا و رواق راه بدن اونم تو همچین روزی جای شکرداره...........ممنون

 

دسته دسته ادم میامدن تو رواق........همه پیرن مشکی به تن...سینه و زنجیر میزدن.... قلب کوچیک توسینه ...مست و گرفتار حسین....

خیلیییییییییییییییییییییییی خوب بود .... وقتی پیششون بودم...خیلی


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, 8 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

salam

خوشحالم که دیگه نمیرم سر کار.......

خیلی بدبود برام ولی تجربه هم بود....

 


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 16 دی 1391برچسب:, 7 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

داغونم


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, 5 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

تصمیمو گرفتم

 

 

 

 

 

 

میخام تنها باشم


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, 4 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

بعضیا هستن  ک نمیدونم چراهستن؟!

بودنشون مثل نبودنشونه

فقط ازار میرسونه به ادم.......

بودنشون یه جور ازار میرسونه /نبودنشون یه جور دیگه

 

بعضیا ............این بعضیا خیلی تازگیا زیاد پیدامیشن......

بعضیا  ....  شایدم خودم همجزو این بعضیا باشم...... خدانکنه/

خدایا  .....    دلم میخاد باهیچکس سر کنم.....


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, 10 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

خواستم بگویم کیستم دیدم بهتراست  

انکس که بامن میماند خود مراخواهد ساخت

و

انکس ک نمیماند همان بهتر که نشناسد مرا


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, 1 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

khoda jonam...........

 

چقدرخوب میشد وقتی دلمون میگیره بریم پیش خدا...........اونجا دلمون باز میشه....بعدبرگردیم سرجامون

البته اینجوری هیچکس دیگه برنمیگرده...

دلم میخاد خودت ارومم کنی..................وقتی قرار تنهابگذرونیم روزا رو شبارو ثانیه هارو........یه ارامش نیاز داری اندازه خودتخدا.....چه کلمه عجیبی است


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, 11 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

تا یادت می کنم "باران می آید"(چه فرقی دارد چشمانم بارانی باشد یا هوا )

نمیدانستم لمس خیالت هم وضو می خواهد...


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

لبخندت را چند صباحی است که ندیده ام ،

برای دلم لحظه ای بی بهانه بخند ...

از همین فاصله ها زیباییش را می فهمم




مخاطبم خیلییییییییییییییییی خاصه....


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

رؤیایمان خوابیده و شب داخل تخت است
هر کس که بیدار است می داند که بدبخت است


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

میگن :....... نمیدونم چی چی   هرانکه دلش زنده شد به عشق

اما خود شاعر مرد....

اصن عشق یعنی فراموش کردن خود/شاید

 

 

 

چه پاردوکسی داره این عشق......همش تضاد وتناقض و.......

 

 

 


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

می‌گویم مُرده‌ای، اما

نه جسدی از تو هست، نه مزاری؛

و نه حتا مُشتی خاکستر.


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

یک‌شب با تو تنها بودم

یک‌عمر بی‌تو

تنها !

 

 

 


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

دلارام نگشتی

دل آرام نگشتی


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

خیلی حوصلم سررفته.....


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

حافظا/ یه جایی نمیدونم به کی گفتی:

سخن این است که ما بی تونخاهیم حیات

 

 

 

 

منم نمیخام...باهات موافقم.حیات همراه باممات فایده نداره/اگه دادی حیات درست حسابی بده


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 2 دی 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|




دلم برایت تنگ شده 

میخواهم کنارت بنشینم با تو حرف بزنم 

درددل کنم 

اشک بریزم 

دستانم را بگیری 

نوازشم کنی 

دوباره با تو اشتی کنم 

دلم میخواهد دوباره 

روی ماهت ببوسم *

                    ای خدا  


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 2 دی 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

بیداری که محال است

درخاب هایم طلوع کن

دلم میخاد برم شعرحفظ کنم


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 2 دی 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

کوچه خیس بارانی

مه غلیظی کوه مقابلم را پوشانده

و درختان عریان

برگهای زرد ونمور

حس غریبی تزریق میکند به جان ادم


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 2 دی 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

انگار یکی میان دستهاش مچاله ام میکند

        

                               به تو که فکر میکنم



†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 2 دی 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

ϰ-†нêmê§