........... مــــن این روزهـــــا صدای ثانیــــه ثانیـــــه فرامــــوش شدنم را می شــــنوم . .

 

ب روزهایی فکر می کنم ک نیستم...

من شرح ناپذیرم در این روزها!

و تنها چون حلزونی محزون...

 

 

 

خدایارتون باشه.

 


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, 9 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

دیگه حوصله ندارم

 

 

هیچ روشنیی وجودنداره.

 

همه چیزوانکارمیکنم

اینم ی راز بین من وشما:اسمون ابی نیست.

 

حالم بهم می خورد
از این شعر عاشقانه ی حال بهم زنی
که در سطر به سطر آن
بی تو
می میرم را سروده ام
و تو ابلهانه باورش کرده ای؛

واقعا نمی دانی که
بی تو هم
نمی میرم ؟!

 

نباید کسی بفهمد، دل ودسته ِ این خسته ی خراب از خواب ِ زندگی می لرزد.

-------------------------------------------------------

"مردی... مددی... اهل ِ دلی آیا نیست؟"

----------------------------------------------------------

تازگی ها فهمیده ام دلیل تنهاییهایم را:



"در من کسی ست که نمی توان به او دل بست."


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, 8 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

" هیچکس فکر نکرد، که درآبادی ویران شده دیگر نان نیست؛ و همه مردم

شهر بانگ برداشته اند: که چرا سیمان نیست؛ و کسی فکر نکرد: که چرا

ایمان نیست؟ و زمانی شده است که به غیر از انسان، هیچ چیز ارزان

نیست؛


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, 8 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

مهربانیت را مرزی نیست ، مهربانیت را دریغ نکن من منتظرم .

 

 

برای خدا


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, 8 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

راستش و بگم


دلم برای یه ادم مهربون تنگ شده


عجیبه !


آدم برای کسی که تا الآن ندیده دل تنگ بشه ...


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 17 تير 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

بی صدا دوست دارمت ... نه حرفـــــــــــی ، نه نشانی !!

 

وقتی صدایی نیست پای همه ی حرف های شنیده شده ات لاک می زنم اما حرف های من همه ناگفته اند و لاک نخورده ...

 

 وقتی صدایی نیست هیچ اعتراضی هم وارد نیست

 

و تــــــــــو محکوم به ادامه سکوتی !!!

در سکوت می جنگی ... در سکوت می سوزی ... در سکوت می سازی ... در سکوت بزرگ می شوی

و عاقبت در سکوت می فهمی :

بی صدا دوست داشتن تمرین بی ادعــــــــــــــا دوست داشتن است

 

 

تاابد دوست دارمت


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 17 تير 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

به شقايق سوگند که تو برخواهي گشت

من به اين معجزه ايمان دارم ...

" منتظر بايد بود تا زمستان برود، غنچه ها گل بکنند ... "

 

 

 


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 17 تير 1391برچسب:, 2 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

اگه به جایی رسیدم دادمیزنم میگم مدیون کسی ام ک زندگی کردن رو بهم یادداد.اگه هم نرسیدم همینجا میگم بازم مدیون کسی ام ک زندگی کردن رو یادداد

 

من مدیون گذشته امم.مدیون ادما وخاطرات.چی بد باشه چ خوب اخرش زندگیمو ساخت.زندگی واینده خیلی تاریک شد یهو.تاچندروز پیش روشن بودهمه چیز.اماانگاریهو کوربشه ادم.

خیلی وحشت میکنی.همه چیزنابودمیشه انگار.

انگار داشتی روابرا راه میرفتی وحالا افتادی پایین.درد داره اینجوری بودن

خستگی میاره.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 17 تير 1391برچسب:, 12 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

خدایا چرا هرکی رودوست دارم ازم میگیری؟


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 17 تير 1391برچسب:, 12 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

کاشکی ی روز دعای من مستجاب بشه

واون روز روخودمم ببینم.


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 16 تير 1391برچسب:, 7 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

هفت تا کوچه اونطرفتر  عروسیه

قلب من اینجا داره بااهنگشون تاپ تاپ میزنه

انگار توحلقه ادم اهنگ گذاشتن. من دوس ندارم شب خوشگلم کوفتم بشه


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, 9 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

در زنــدگی هـرکس

شبهــایی هست که هیچـوقت صبــح نمی شــود

 

 


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, 5 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

سهم تو

همانی ست که در دل داری

بیشتر می خواهی ؟

دلت را بزرگ کن!


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, 5 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

کاش دل آدمها، بدون تجربه ، می فهمید که دلبستن به کلاغی که دل دارد بهتر از دل باختن به طاووسی است که فقط ظاهر خوشگل دارد...

 

 

 

 

 

 


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, 4 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

تو را ارزو نخواهم کرد.هیچ وقت!
تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی.با دل خود، نه با ارزوی من..


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, 4 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

وقتــــی مــی گویـــمـــ : برایـــمــ دعــا کــــن یـــعنـــی کـــمـــ آورده امـــ . . .
یــعنــــی دیــگـــر کـــاری از دستـــ خـــودمـــ بــرای خـــودمـــ بـــر نــمــی آیــــد


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, 4 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

رسما اعلام میکنم  این وبلاگ مخاطب نداره.دنبالش نگردید

 

 

حرف دل همیشه باید ناگفته بمونه.

من قول میدم حرف دلم رو ناگفته میذارم اینجا


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, 3 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

کاشکی انقدر نظرمزخرف نذارند برای ادم.

دقت کنیداونکه منتظرشی هیچوقت نظرنمیده

 

 

 

ی حس بد.   طوفان درراهه.    فهمیدنش سخت نیس     قشنگ هم نیس

 

تازگی هیچی نذاشتم براخودم بمونه.کاش ی چیزی بود دلم بهش خوش بود.وبه خودم میگفتم خوشبحالت

جریانش کلاف سردرگمیه.        خودمو گیج میکنه      

میخام خداحفظی نکنم

پای موندن ندارم. دل رفتن دارم.

 

میدونید هیچکسی بدهکارنیس وقتی همه دلشون پر ازتنهایی ودلشکستنه

م


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

عاشقانه های بی مخاطبم را...

به حراج گـذاشـته ام"

.

مـُخـاطـب بـے مـُخـاطـب . .

+ آدمـَک ، نـخـوان مـرا ، نـمـے فـهـمـے . .

 

 

 

حتی دلیل ضدونقیض بودن حرفارونمیفهمی


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 مُخاطب ِ خاص : "
این شعرها را همین حالا بخوان !
وَگرنه بعدها باورت نمیشود ،
هنگام ِ سُرودن ِ آن ؛
چگونه دیوانه وار عاشقت بوده اَم !!


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, 10 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

خدایا

میدانی چقدر سخت است

در دنیایی نفس بکشی که

یک هم نفس برایت نباشد؟؟؟؟

میدانی چقدر تلخ است

در آلونکی باشی

که خبری از پشتیبان نباشد....

میدانی چقدر غم انگیز است

وقتی در جایی زندگی میکنی

که مردگی شده جزیی از روزمرگی تو....

حالا تو هنوز هم سکوت کرده ای....


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, 9 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

آدَمـے كه مـُنتَظر اسـَت هيـچ نِشانـے نـَدارد

 

هيچ نشـان خاصــے ... !

فَقط با هر صـِدايـے گوشش راتیزمیکند وزل میزند !


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, 9 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

آهـآی شمـــایـــی کــــه کســــی دوستـتـآن دارَد

 هیچی/راحت باشید مثل همیشه

 

 

(       )شدم مثل این پرانتز. 


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, 9 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

 

بعضی حرف ها رو نمیشه گفت... باید خورد...

ولی بعضی حرف ها رو نه میشه گفت... نه میشه خورد....

می مونه سر دل! میشه دل تنگ! میشه بغض! میشه سکوت!

میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چه مرگته...


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, 9 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

بـه گـُذشــته ام كـه فـِكرميكـُنـَم

از حــــــال ميرَوم !


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, 8 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

کاش مي دانستي
 من سکوتم حرف است
حرف هايم حرف است
خنده هايم حرف است
کاش مي دانستي
مي توانم همه را پيش تو تفسير کنم
کاش مي دانستي
کاش مي فهميدي
کاش و صد کاش نمي ترسيدي
که مبادا دل من پيش دلت گير کند
يا نگاهم تلي از عشق بدستان تو زنجير کند
من کمي زودتر از خيلي دير
مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد
تو نترس
سايه ها بوي مرا سوي مشام تو نخواهند آورد
کاش مي دانستي
چه غريبانه به دنبال دلم خواهي گشت
در زماني که براي غربتت سينه دلسوزي نيست
تازه خواهي فهميد
مثل من عاشق مغرور شب افروزي نيست ..

 

من این شعروخیلی دوست دارم.


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, 8 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

چرا وقتی یه رویا طولانی میشه اروم اروم تبدیل میشه به کابوس؟


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 9 تير 1391برچسب:, 3 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

بالاخره روزی گمشده ات را پیدا خواهی کرد؛

روزی که هم تولد است،

هم مرگ،

هم رستاخیز.

ایمان داشته باش

هی دلم!

با تو هستم

مجبوری خودت را خوش کنی...


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 9 تير 1391برچسب:, 3 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

 

اری اغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه نا پیداست من دیگر به پایان نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

 

 

 

 

(تکه کلام)


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 9 تير 1391برچسب:, 10 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

 

سهم من ازتو:

عشق نیست ، ذوق نیست ، اشتیاق نیست ...!!!

هـــــمان ...

دلتــــنگی ِ بـی پایانی ست

که روزها دیوانه ام می‌کند ،

شب ها شاعر ...........!!!

گــرچه ،...

من شــعر نمی گویم !

آنــــچه می خـــوانی ،

شکوه هایی ست که تاب را از دلــــم ربوده است ... !!!


 


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 9 تير 1391برچسب:, 10 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

 

اسمان می گیرد و زمین تشنه ترین نغمه ی دلتنگی را

                                                                  زیر لب می خواند......


خاک احساس من امروز ترک دار تر از هر روز است.....


و دل-  تب زده ام - عطش قطره ی باران دارد.....


دلم اینجا تنهاست....مثل آن بغض فرو خورده ی عشق


                                                                      "که نه می بارد ونه می گذرد"


هوس ابر به باریدن نیست .....شاید او نیز چومن دل تنگ است


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, 4 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

این بار تو بگو “دوستت دارم”

 نترس من آسمان را گرفته ام

 

 

تا به زمین نیاید


†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, 3 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

حالم به هم میخوره ازاین دنیا ک حالمو همیشه ازخودش بیزارمیکنه

خب اگه نمیخای بگو

چرا اذیت میکنی؟خوشت میادا

اه میکشد تورا نگاه من..هوای توب سرم میزند.بغض میکنم تاصبح خاب به چشمانم نمیاید نامید میشوم بهانه میگیرد دلم تورا

باز دلم کودکی میخاهد

دلم تورامیتلبد

سربه هواشده باز دلم

وای ازدست دلم ازدلم


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, 9 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

قطره ای از باران ...

حال من را پرسید ...

بی رمق می نالم :

بی خبر تر از درد ...

تشنه تر از خورشید ... 

گمشده در غربت ...

بغض هایم پوسید ...


باز هم دلتنگم ...

مثل هر  آدینه ...

خنجری در سینه ...

سرخ  از غربت دیرین غروب ...

چشم باران شده بر حالم دلم بارانی ...

حالتی بحرانی ...

باز هم پرچم هشدار زدم بر ساحل ...

که به دریا نروید ...

قلب من طوفانی است ..

 

 

خدایا دیگه خودم میمونم وتو


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, 9 بعد از ظهر |- فراموش شده -|

 

ای دل ساده بکش درد، که حقت این است.........


از زمانه بشو، دلسرد که حقت این است............


هرچه گفتم مشو عاشق نشنیدی...................


حالا همچو پاییزبشو ،زرد که حقت این است.............


دیدی آخر دم مردانه به جز لاف نبود...................


بکش!! از مردم نا مرد که حقت این است........



پ.ن:امروز برای دلم عزادارم.....برای دل حسرت کشیده ام  سیاه میپوشم..


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, 1 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

 

 

دلت که صبور شد؛کم کم میشوی شهر بی مسافر.....


آسمان آرزوهایت رنگ حسرت میگیرد و سکوت همیشه حرفی برای گفتن دارد.....


نگاه شرم زده ات که سرخ میشود؛ ناخود آگاه بغض پشت چشمانت مهمانی میگیرد......


ودر تکرار روزها هجاهای انتظار برایت معنا میشود.......


دلت که صبور شد،شانه هایت سخت می شود

 

                                                               برای بدوش کشیدن خاطرات بو گرفته.....


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, 1 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

 

 

من کیستم؟؟؟؟

کسی هست که مرا نشانم دهد - بی چراغ -

کسی هست وقتی آرزو هایم را مشت میکنم در برابرش ،نگوید :پوچ.......

کسی هست  وقتی زندگی فرمان کیش میدهد نگوید: مات..........

کسی هست در این شهر حراج زده ی احساس

من دلگیر م از آسمان بی بغض

از خیانت های شور.......

از سکوت های له شده که بوی تعفن ماندگی میدهد.......

دلم یک تکه آسمان میخواهد!!!!

تا سیر ببارد بر سر نامردی...

کاش آسمان دستی به گوش ابرها بکشد

شاید _ مانند من _   برای باریدن نیازمند نوازش است........

 


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, 1 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

 

چقدر شبیه جاده ها شد ه ا م


بوی کوچ میآید


کاش کسی برای خالی شدن از خودم آبی بریزد ....


شاید به سلامت برگشتم سمت


                                               خودم..


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, 1 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

 

دلم گرفته ، کسی حال من نمی فهمد.....


                                 سکوت برای شکستن بهانه میگیرد


                                    و بغض ، به لهجه ی بودن ترانه میخواند


                                        صدای ترد شکست غروردر هوا پیچید.........


                                            وبوی پختن حسرت بروی آتش دل..........


                                                چقدر مثل ، شعرهای بی ردیف شده ام.....


                                                       و قافیه دار ترانه های تهی.......


دلم گرفته جماعت !!!


                                نگاه برلب خندان من نکنید.....


                                      پریده از قفس سینه آرزوهایم.....


                                         برای پر کشیدنم امشب کمی دعا بکنید.....


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, 1 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

مهربان باش این درد را تحمل کن ارزشش را دارد -

 

 

چیزهای گران قیمت همیشه به سختی به کف می آیند.

 

 


†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, 1 قبل از ظهر |- فراموش شده -|

ϰ-†нêmê§