بلای  عشق  را  جز  عاشق  شیدا  نمی داند
به دریا رفته می داند مصیبت های طوفان را

دل من از تبار دیوارهای کاهگلی است
ساده می افتد
ساده میشکند
ساده میمیرد
دل من تنها سخت میگرید

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را            اینگونه به خاک ره میفکن ما را

هنوز هم رویای من دیدن خنده های زیبای توست

هر روز دیوانه تر از دیروز....وهیچ کس نمیداند پشت این دیوانگی و سر خوشی

چه دردی را پنهان کرده ام......درد بزرگ " نبودنت " را.....

چـقــــدر ســـختــــه منـــطقـــــی فــكر كنــــی

وقتــــی ...
احــســـاســـاتـــت داره خـــفــت میـــكنـــه!!

 آسان است

زدن یک لبخند

شدن یک مرهم 

بودن آب، برای آتش

پس چرا می دوید پی یک کار سخت

می خورید لبخند را

می کشید مرهم را

می شوید آتشی بر این دل من

سخت مگیر دلبندم

دنیا رفتنی است

آنچه می ماند همان لبخند توست

آنچه می ماند همان مرهم زتوست

پس بخند 

تا بمانی ماندگار

هیچکس برای خراب کردن حال من

در نمی زند

همه بی اجازه می آیند و

من را بهم می ریزند و می روند

نمی دانم 

چرا فقط طعم تلخ زندگی

تا ابد در ذهنمان می ماند

و فراموش نمی کنیم

و چنان عمیق در دلمان خیمه می کند

که برای فراموش کردنش راهی نیست

آری زندگیست که به ما یاد می دهد

برای ماندگاری باید

تلخ بود و ضربه زد

خدایا آسمانی ام کن

خوب گریه می کنم

قول میدهم هر وقت گفتی ببار

ببارم

من خوب گریه می کنم

مرا آسمانی کن تا بر زمینت ببارم

مهربونم..عشق همیشه زندست

حتی اگه نخای....

واگه بخای عشق روانکارکنی شعله اش گدازانتر میشه

با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حال من مپرس که بسیار خسته ام

این دوستت دارم ها هیچگاه عوض نمیشوند

این عشق  حتی اگرخاموشش کنند برایم اتش زیر خاکستر است

دوستت دارم هایم را قرض بگیر وبرو

خسته ام...

مثل درخت سروی که سالهاست در برابر طوفان ایستاد..!!
و
روزی که به نسیمی دل داد شکست...........

هـــــــــی زندگی حواست باشه خیلـــــــی داری بهم ســـــــــــخت میگیری ....!!!

دل آرام من بودی و

دل آرام نگشتی

هیچ دلی بی بهانه نمی تپد
نمی دانم
بهانه ها دلگیرند یا دل ها بهانه گیرند...

باید بسنده کنم

به " رویای دیدنت "........

16فروردین....

سالگرده

منتظرت خواهم ماند

ی جایی سعدی میگه:

شب فراق که داند که تا سحرچندست؟   مگر کسی که به زندان عشق دربندست

بازهم منتظرت خواهم ماند ....

وکس نداند انتظار زجرکش ترین هدیه عشق است

وجودی دارم ازمهرت گدازان            وجودم رفت ومهرت همچنان هست

مبرظن کزسرم سودای عشقت           رود،تابرزمینم استخوان هست

چون بشد دلبر و بایار وفادار چه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من وخیال تو شبها و کنج خانه ی خویش

             سرود بیخودی و اه عاشقانه خویش

خوشم به شعله این اه اتشین همه شب

                مرا چوشمع سری هست بازبانه خویش

کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تورا؟؟؟؟؟

               کی بوده ای نهفته که پیداکنم تورا؟؟

کاش میدانستی دنیای من در

لبخند های تو

خلاصه شده

برای تمام لحظه های نبودنت دلتنگم

وقتی دست هایت مال من نیست
خط عمر کف دستم
روز به روز کوتاه تر می شود

اگر این حسرت
دمی
نفسی
بیخیال این جان به لب رسیده شود
شاید بهاری ، بهشتی ، چیزی هم در کار باشد!

تو باش

باخنده هایی که هر لحظه دلم را آب میکند....

فقط!!!

فقط گاهی سرک بکش و ببین که دلم را آب نبرده باشد....

دوستت خواهم داشت در ســـــــکوت
که مبادا در صـــــــدایم توقعی باشد
که خاطرت را بیازارد

عشق، یک لحظه آرامش است و هزار لحظه گرفتاری.

ای کاش بهار نبود،

... اما تو

همیشه اینجا بودی.

انگار این جاده هم جاده نیست

نه تو می ایی ،نه مسافری نه پیامی

من اما هنوز بر سر این کوهپایه چشمانم خیس خیس است

چه حقیرند این لحظه های دوری

به خیال خود تو را از من گرفته اند

s

سه روزه برگشتم.......بیشترازهمه دلتنگ مدینه ام...........

حالا میفهمم توبهشت بودم اون 12 روز..........مکه ابهت زیادی داشت ..ولی مدینه خیلی حس وحال عجیبی داشت....

تمام مدت  دعا میکردم اون روز زودتر برسه که تومدینه ومکه بتونیم نمازی بخونیم ک امام جماعتش امام زمان باشن....و مردمش شیعه

خوش بسعات اونایی که الان مدینه خدمت خانم ند....